کیارش 07/02/90
امروز کلی سر کیارش شلوغ بود. صبح که طبق معمول زود از خواب بیدار شد و صبحانه مورد علاقه ش عسل وکره رو نوش جون کرد.بعد هم CD سگ بازیگوش و یه کم تمرین زبان انگلیسی. به خاطر فوت یکی از اقوام به مراسم اونها رفتیم .به دلیل همسایه بودن متوفی با آقا جون و اومدن دایی شهریار از اصفهان کیارش همش در حال رفت و آمد بود. بعد از مراسم هم با مامان اومد اداره و یه کم خوابید. بابا داریوش اومد و کیارشو برد پیش طاها (به قول خودش دوستش).الانم دایی بهرام از مسافرت برگشته و می خواد بره خدمت آقا کیارش . ...
نویسنده :
آذر
9:57